خالق مجسمه امیرکبیر
ابوالحسن صدیقی کسی که ایتالیاییها به او لقب "میکل آنژ ثانی شرق" را دادهاند متولد ۱۲۷۶ در یکی از محلههای قدیم تهران، به نام عولاد جان است. علاقه بیش از حد ایشان به نقاشی و طراحی موجب شد که علی رغم مخالفت پدر، درس را در سال آخر رها و به همراه دوستش، نزد کمال الملک غفاری نقاش معروف دوران قاجار، برود. صدیقی پس از سه سال تحصیل با کسب درجه ممتاز در همان مدرسه به عنوان معلم مشغول تدریس شد.
وی پس از تبعید کمال الملک به نیشابور در سال ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶، با هر سختی که بود به فرانسه رفت و به مدت ۴ سال (یعنی تا سال ۱۳۱۰) در آنجا مشغول به کار و تحصیل شد. البته پیش از عزیمت به فرانسه، با بانو قدرت السادات میرفندرسکی نامزد کرده بود و زمانی که به ایران بازگشت با هم ازدواج کردند.
در زمان اقامت استاد در فرانسه، سفیر ایران در پاریس به نام آقای حسین اعلاء، به دلیل علاقهای که به هنر داشت از ابوالحسن صدیقی حمایت و به او ساخت اولین مجسمه گچی از امیرکبیر را سفارش داد. این اولین مجسمهای بود که از این شخصیت بزرگ ساخته میشد. در ستایش مقام ابوالحسن صدیقی در زمینه مجسمه سازی و نقاشی میتوان به آثاری نظیر ساخت مجسمه نادرشاه افشار، امیرکبیر، فردوسی، ابن سینا و ... اشاره کرد. البته این شهرت محدود به ایران نمیشود به گونهای که در میدانی در پارک ویلابورگز رم مجسمه از فردوسی ساخته دست ابوالحسن صدیقی قرار دارد. این شهرتها تا جایی است که آمبروزی، مجسمه ساز ایتالیایی درباره صدیقی چنین گفته است: دنیا بداند من خالق مجسمه فردوسی را میکل آنژ ثانی شرق شناختم. میکل آنژ بار دگر در مشرق زمین متولد شده است.
آخرین کار ابوالحسن صدیقی و اما
از امیرکبیر مجسمههای زیادی ساخته شده، اما مهمترین آن مربوط به مجسمهای است که سال ۱۳۵۶ به سفارش انجمن مفاخر ملی ایران، توسط استاد ابوالحسن صدیقی به عنوان آخرین کار وی در ایتالیا ساخته شد.
این مجسمه که در ارتفاع ۳ متر و ۱۰ سانتیمتر و وزن ۴۵۰ کیلوگرم ساخته شده، ۳۲ سال طول کشید تا به ایران منتقل شود و سپس در پارک ملت تهران نصب گردید. همزمانی ساخت این مجسمه با تحولاتی که در ایران رخ داد، امکان ارسال ارز و پرداخت قسط آخر به مبلغ ۱۵۰ هزار تومان به کارخانه میکولوچی که مجسمه در آنجا ساخته شده بود را ناممکن کرد. در آن سالها، ۱۵۰ هزار تومان مبلغ زیادی بود؛ به گونهای که خود استاد هم امکان پرداخت آن را نداشت.
کارشکنیها در انتقال مجسمه ادامه پیدا کرد، تا جایی که در سال ۱۳۶۰ استاد همه کاغذهای مربوط به مجسمه و پرداختها را پاره و دیگر در این مورد با کسی صحبت نکرد. فقط نامهای به میکولوچی نوشت که "دیگر امیدی نیست و هر کاری که میخواهی بکن. "
استاد صدیقی متاسفانه در سال ۱۳۷۴ فوت کرد. پس از فوت ایشان در سال ۱۳۸۸ یادواره و بزرگداشتی برای استاد صدیقی برگزار و در آن مراسم عکسهایی از تندیس امیرکبیر یعنی همان مجسمه برنزی به نمایش گذاشته شد. دختر ایشان، زیر یکی از آن عکسهایی که میکل لوچی برنزریز برای استاد فرستاده بود، چنین نوشت:" مجسمه امیرکبیر از برنز که هرگز به وطن برنگشت. "
بعد از اتمام نمایشگاه، آقای قالیباف متوجه این موضوع شد و با پیگیریهایی که از سمت خانواده ایشان صورت گرفت، متوجه شدند که هنوز مجسمه موجود است و با پرداخت مبلغی، مجسمه بالاخره با کمک گمرک ایتالیا خارج و در اواخر اردیبهشت به تهران رسید. این مجسمه با وجود اینکه ۳۲ سال در یک منطقه مرطوب و کوهستانی قرارداشت، کوچکترین صدمهای ندیده بود.
فائزه مجردیان- خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما